یکی می گوید: من باید امام(ع) را بشناسم.
اما دیگری می گوید: امام(ع) باید شناخته شود.
«سمع» یعنی حس شنوایی. «سماع» یعنی فقط شنیدن؛ هر چند بدون اراده باشد. اما «استماع» گوش دادن همراه با پذیرش قلبی است كه بدون إعمال اراده، محقق نمیشود.
مقصود از «استماع قرآن» استماع با خصوصیات ویژهای است كه دگرگونی روحی و معنوی در انسان ایجاد كند و چنین استماعی است كه مورد سفارش قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بوده است.
خاموشی و سكوت در هنگام استماع قرآن موجب رقّت قلب و انقلاب روحی و خوف توأم با حزن است. قرآن در این باره میفرماید: از شنیدن آیات قرآن لرزه بر اندام كسانی كه از پروردگارشان میترسند، میافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا میشود[1]
نیز، انقلاب روحی عالمان مسیحی را در اثر استماع قرآن چنین بیان می کند: « و هر زمان، آیاتی را كه بر پیامبر نازل شده، بشنوند؛ چشمهای آنها را میبینی كه به خاطر حقیقتی كه دریافتهاند، اشك میریزد و میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ پس ما را جزء گواهان بنویس. »[2]
در عوض عده ای را می شناسیم که وقتی قرآن مجسم در مقابلشان به نطق می ایستاد، سر و صدا می کردند تا جمعیت صدای حسین(ع) را نشنوند. می دانند معجزهی سخن حق را و اعجاز گوش فرا دادن به آن را.
این هم یک انتخاب است برای سبک زندگی. اراده کنیم و تصمیم بگیریم که خودمان را محروم کنیم از نور! پرده را هم بیاندازیم تا آفتاب، داخل نتابد.